معنی باهوشی و زرنگی
حل جدول
درایت
زیرکی و زرنگی
باهوشی، هشیاری، فراست
باهوشی و زیرکی
درایت
زرنگی و هوشیاری
کیاست
با حیله و زرنگی عیب ناخوشایندی را پوشاندن
لاپوشانی
مترادف و متضاد زبان فارسی
جلد، چابکی، چالاکی، چستی، فرزی، باهوشی، زیرکی، رندی، بیباکی، زبردستی، مهارت،
(متضاد) تنبلی
لغت نامه دهخدا
زرنگی. [زَ رَ] (حامص) چابکی.چالاکی در کار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || زیرکی. کاردانی. (یادداشت ایضاً). || حیله. گربزی. (یادداشت ایضاً). رجوع به زرنگ شود.
فارسی به عربی
موهبه
ضرب المثل فارسی
از ضرب المثل های شیرین فارسی
زرنگی زیاد مایه جوانمرگیست
از ضرب المثل های شیرین فارسی
دم روباه از زرنگی در تله است
کاربرد ضرب المثل” دم روباه از زرنگی در تله است” زمانی است که فردی با تمام ادعای زرنگی اش باز هم نتواند فرق راست و درست را بداند و در تله گرفتار شود.
داستان ضرب المثل دم روباه از زرنگی در تله است:
پیرمرد کشاورزی بود که جالیزی داشت که هندوانه اش زیاد بود ولی از یک بابت خیلی ناراحت بود، چون یک روباه مکار شب که می شد، به طرف جالیز راه می افتاد و در چشم به هم زدن مقدار زیادی از خربزه و هندوانه های رسیده و کال را خرد می کرد و همه ی بوته ها را می کند، پیر مرد هر کاری که کرد نتوانست روباه را بگیرد.
پیرمرد سر راه روباه یک چاه کند و روی آن را با ساقه و برگ نازک علف پوشاند ولی روباه از این حیله پیرمرد با خبر شد. ناچار آرد آورد و خمیری درست کرد و توی آن زهر ریخت و سر راه روباه گذاشت، ولی روباه مکار همین که خمیر را بو کشید فهمید که زهر دارد و آن را نخورد. عاقبت پیرمرد با یک نفر مشورت کرد و او به پیرمرد گفت که سر راه روباه تله ای در زمین کار بگذارد و به زمین، میخ کند و یک تکه گوشت سر راه روباه گذاشت، روباه شب که آمد و سفره چرب و نرمی دید جلو رفت، ولی از این فکر هم غافل نبود که ممکن است دامی برایش گذاشته باشند، به همین جهت دمش را به طرف تله نزدیک کرد و عقب عقب رفت که ناگهان دم روباه در تله گیر کرد روباه و به هر طرف که رفت و هر زرنگی که به خرج داد خلاص نشد که نشد تا صبح آنقدر تلاش کرد که خسته و بی حال افتاد.
پیرمرد آمد و گفت: آقا روباه تو با آن زرنگی چطور شد که توی تله افتادی؟ روباه گفت: من که در تله نیستم بلکه این دم من است که در تله افتاده، من به این سادگی ها در تله نمی افتم! پیر مرد گفت: بله دم روباه از زرنگی در تله است.
گویش مازندرانی
شایستگی داشتن، زرنگی و باهوشی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
617